۱۳۹۱ مرداد ۱۳, جمعه

معرّفی یک وبلاگ و کتابی که در حال ترجمه است:

به اتفاق تعدادی از رفقای خوب، داریم این کتاب رو فصل به فصل ترجمه می کنیم و تازه تازه میگذاریم روی این وبلاگ.
 سر بزنید. این هم چرایی این ترجمه و انتخاب این کتاب:



پیشگفتار
... و اما ماجرای این وبلاگ.
طبق معمول همه چیز از یک پیشنهاد و یکی دو آدم با انگیزه شروع شد. در یک گفتگوی ساده اینترنتی آن ها به این نتیجه رسیدند که در عرصه آموزش و بهره گیری از نظریه های آموزشی مدرن فقیر و کم بنیه هستیم. سیر قهقرایی که نظام آموزش و پرورش ما همانند نظام بهداشت ما و... طی می کند و لطمه های جدی که کودکان، بزرگسالان و سالمندان با تمام وجودشان حس می کنند، انکار ناپذیر است. در آموزش و پرورش ما، خصوصی سازی، به ایجاد روش های نوین انقلابی و سبک های موازی با قرائت رسمی، کوچکترین کمکی نکرده است. به جای آن، چیزی که رخ داده، ورود سوداگری در ابعاد فاجعه بار به عرصه آموزش است...

۱۳۹۱ تیر ۲۵, یکشنبه

برای صدمین سال تولد وودی گاتری| "این سرزمین، سرزمین توست"


 چهاردهم جولای امسال، صدمین سالگرد تولّد وودی گاتری(July 14, 1912 – October 3, 1967)، خواننده، ترانه سرا و آهنگساز امریکایی برجسته بود که به ویژه در موسیقی فولک و کانتری پیشگام بوده است. وودی گاتریِ کمونیست را "پدربزرگ موسیقی اعتراضی" لقب داده اند؛ مشهور است که وی اجرای موسیقی و خواندن ترانه هایش را با اشاره به گیتار در دستش، با این شعار آغاز می کرده است: "این ماشین، فاشیست ها را می کُشد!"
وودی گاتری، که الهام بخش خوانندگان برجسته ای چون باب دیلن، بروس اسپرینگتن، پت سیگر، بیلی برَگ، جو استرامر و... بوده است، تمام زندگی اش را در میان کارگران امریکایی زندگی کرد، از آنان ملودی ها و ریتم های موسیقی فولک را آموخت، و برایشان نواخت و خواند. او به موازات پیش بردن هنر به مثابه سلاح مبارزه، در کالیفرنیا و بعد در نیویورک به عنوان حامی کارگران مهاجر مزارع و فعال جنبش اتحادیه های کارگری فعالیت می کرد، برای کارگران و اعتصاباتشان کمک مالی جمع می کرد و مدّتی نیز در روزنامه کمونیستی The Daily Worker ستون نویس بود.
وودی گاتری طی چند دهه عمرش، همواره صدای اعتراضات و جنبش های مبارزاتی طبقه کارگر و جنبش های مدنی در امریکا بود، آن چنان که در جنبش های دانشجویی و جوانان دهه شصت میلادی در اروپا و امریکا، نهضت احیای وودی گاتری به راه اقتاده بود و یکی از سمبل های برجسته این اعتراضات بود.
یکی از معروف ترین ترانه های وودی گاتری، با عنوان "این سرزمین، سرزمین توست!" بشنوید و برگردان ترانه را نیز ذیلاً بخوانید:






"این سرزمین، سرزمین توست"

این سرزمین سرزمین توست، این سرزمین سرزمین من است
از کالیفرنیا تا جزیره نیویورک
از جنگل رِدوود تا آب های گلف استریم
این سرزمین برای تو و من ساخته شده است.

هم چنان که در کناره بزرگراه قدم می زدم
آسمان ِ تا بی نهایت را برفراز سرم نگریستم
نگاهی به وادی زرّین زیر پایم انداختم
این سرزمین برای تو و من ساخته شده است.

سرگردان و بی هدف گشتم و گشتم، و رد پای خود را پی گرفتم
تا شن‌های درخشان دشت های چون الماسش...
همه جا در دور و برم نوایی در گوشم می نواخت:
این سرزمین برای تو و من ساخته شده است.

خورشید می‌تابید و من هم چنان پرسه می‌زدم
گندمزاران موج می‌زدند و توده‌های ابر در هم می‌پیچیدند
در حالی که مه همه جا را  فرا می‌گرفت، نوایی در گوشم می نواخت:
این سرزمین برای تو و من ساخته شده است.

این سرزمین سرزمین توست، این سرزمین سرزمین من است
از کالیفرنیا تا جزیره نیویورک
از جنگل ردوود تا آب های گلف استریم
این سرزمین برای تو و من ساخته شده است.

 خورشید می‌تابید و من هم چنان پرسه می‌زدم
گندمزاران موج می‌زدند و توده‌های ابر در هم می‌پیچیدند
در حالی که مه همه جا را  فرا می‌گرفت، نوایی در گوشم می نواخت:
این سرزمین برای تو و من ساخته شده است.

هم چنان که قدم می‌زدم، در مسیر تابلویی را دیدم  
که روی آن چنین نوشته بود: «ورود اغیار ممنوع است» 
اما آن سوی دیگر تابلو هیچ نوشته نشده بود! 
بله، آن سوی دیگرش را برای من و تو ساخته‌اند..
                        
مردمانم را در سایه برج کلیسا دیدم..
کنار مرکز اعانه، می‌بینم مردمانم را 
که با شکم های گرسنه آن جا ایستاده اند، از آن ها می‌پرسم  
که آیا این سرزمین را هنوز هم برای من و تو ساخته‌اند؟


هیچ بنی بشری نمی تواند مرا متوقف کند
مادامیکه من در شاهراه آزادی گام بر می دارم
هیچ بنی بشری نمی تواند مرا از این راه برگرداند
این سرزمین برای تو و من ساخته  شده  است...

  

۱۳۹۱ تیر ۱۱, یکشنبه

Iran: Labor activists in the line of fire | By: Parisa Nasrabadi


این مقاله در ارتباط با وضعیت جنبش کارگری ایران و دستگیری و سرکوب گسترده فعالین کارگری   برای نشریه ویووپوینت تهیه شده است:


Shahrokh Zamani, a member of the Painters' Union and The Follow-Up Committee to Set up Free Labor Organizations in Iran, was sentenced to 11 years imprisonment for trying to form a syndicate

ny_bild_av_de_arresteradeIn continuing attempts to crush unions and workers protesting to demand their rights, the Islamic Republic of Iran (IRI) is imposing cruel punishments on workers and labour activists, particularly in the last two years.
The most recent offensive of the IRI regime against workers' rights activists is profoundly shocking. On Friday, June 15, 2012, about 60 labor activists, including many members of the “Coordinating Committee,” were arrested by the agents of the intelligence ministry after they raided a house in city of Karaj during a meeting of the committee. According to the first announcement of this committee, detainees were beaten by the police and transferred to Rajai Shahr prison in Karaj. Following an update issued by the “Coordinating Committee” in the afternoon of June 16th, the majority of those arrested were released on bail with the exception of the following labour activists:
Mitra Homayooni, Reyhaneh Ansari, Alireza Asgari, Saeed Marzaban, Cyrus Fathi, Masoud Salimpour, Maziar Mehrpour, Jalil Mohammadi and Faramarz Fetrat Nejad.

Workers arrested previously

Reza Shahabi, a board member of the Syndicate of Workers of Tehran Vahed Bus Company, already imprisoned for 22 months finally had a sentence of 6 years imprisonment imposed. As well he is prohibited from all union activities for five years and is forced to pay a fine of seven million Tomans into the state coffers. Reportedly, as a result of rough beatings he received following his arrest, he is in need of surgery to prevent paralysis on his left side. However, judicial officials have refused to allow him time out of prison to receive the necessary and appropriate medical treatment and the rest he needs before his surgery. They have denied all requests.

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۶, سه‌شنبه

پرونده جنبش کارگری در مصر | پریسا نصرآبادی


مجموعه ای که در زیر لینک های مربوط به آن را مشاهده می کنید، پرونده ویژه جنبش کارگری مصر است که برای نشریه نگاه دفتر بیست و ششم تهیه کرده ام. این پرونده در حال تکمیل شدن است و مجموعه مطالب آن در یک مجلّد واحد منتشر خواهد شد.

۱۳۹۰ اسفند ۲۰, شنبه

نان و گل های سرخ | جیمز اُپنهایم | برگردان: پریسا نصرآبادی


به تمام زنانی که علیه ستم و نابرابری مبارزه می کنند..





هنگامیکه به راه پیمایی می آییم، و به پیش می رویم، در زیبایی این روز 
یک میلیون آشپزخانه تاریک، هزار انبار و کارخانه خاکستری
با پرتوهای نوری که از خورشیدی غیر منتظره می تابد، لمس می شود
و ما برای تمام مردمانی که می شنوندمان می خوانیم، " نان و گل های سرخ، نان و گل های سرخ".


هنگامیکه به راه پیمایی می آییم، و به پیش می رویم، برای خاطر مردان نیز می جنگیم

زیرا که آن ها کودکان این زنان هستند و ما بار دیگر برایشان مادری می کنیم.

زندگی ما نبایستی مشقّتی باشد که از زمان تولّد تا پایان زندگی مان به طول بیانجامد
قلب ها نیز مانند بدن ها طعم گرسنگی را می چشند: به ما نان بدهید، اما گل های سرخ نیز بدهید!


هنگامیکه به راه پیمایی می آییم، و به پیش می رویم، زنان جان باخته بی شُماری
راهی می شوند و از میان آوازهای ما، ترانه دیرینه شان را برای نان گریه می کنند؛
آن خُرده هنر و عشق و زیبایی را که روان های رنج کشیده شان می شناخت...
بله، ما برای نان می جنگیم، اما برای گل های سرخ نیز می جنگیم!


هنگامیکه به راه پیمایی می آییم، و به پیش می رویم، آن روزهای بزرگ را به بار می آوریم
برخاستن زنان به معنی برخاستن نژاد انسانی است
دیگر نه اثری از کار پرمشقّت و پست خواهد بود، نه بیکاره گی و تن پروری_ این که ده نفر در رنج باشند و یک نفر در آسودگی
بلکه همه چیز سهیم کردن یکدیگر است در شکوه زندگی: نان و گل های سرخ، نان و گل های سرخ!





 :پانوشتاین شعر در سال 1911 توسط جیمز اُپنهایم سروده شده و با اعتصاب‌ زنان کارگر منسوجات که در ژانویه و مارس 1912 در ماساچوست رخ داد، گره خورده است، چنان که آن اعتصاب را هم‌اکنون با نام “اعتصاب نان و گل‌های سرخ” می‌شناسند. آنتولوژی اشعار کارگری در 1915، بانگی برای عدالت: آنتولوژی ادبیات مبارزه اجتماعی نخستین منبعی است که نشان می دهد این ترانه با اعتصاب چنین نسبتی برقرار کرده است.

مسأله زنان در پرتو تحولات خاور میانه | پریسا نصرآبادی

متن سخنرانی در پنجمين يادمان پوران بازرگان
 ۳ مارس 
۲۰۱۲




فشرده سخنرانی: زنان در سراسر منطقه خاورمیانه، به رغم پس زمینه های تاریخی- فرهنگیِ به شدّت مردانه و پدرسالار، و فقر و خشونتی که تحت ساختارهای اقتصادی- سیاسی سرمایه داری رژیم های مختلف منطقه تقویت شده اند، به رغم سنّت های پوسیده مذهبی، عرفی و قبیله ای، به رغم تاثیرات ارتجاعی استعمار- امپریالیسم و نیز ناسیونالیسم قومی در کشورهای مختلف منطقه و نیز اقسام کشمکش های اجتماعی، مذهبی و سیاسی، در متن مناسبات رژیم های مختلف این منطقه، پیشرفت های قابل توجّه و چشم گیری داشته اند. طی روند تحولات مختلف در این منطقه، زنان یکی از مهم ستون های این تحولات اجتماعی- سیاسی بوده اند و این نقش، در یکی دو سال اخیر و آغاز روندهای انقلابی- اعتراضی در اقصی نقاط منطقه، بیش از هر زمان دیگری موقعیت و جایگاه زنان را برجسته کرده است. زنان اکنون، مهم ترین رکن و نیز شاخص پیشروی و ترقّیِ جنبش های "نان و آزادی" و همه روندهای سیاسی- اجتماعی هستند که مرور و بررسی آن، یکی از جدّی ترین مواردی است که بایستی در دستور کار ما قرار بگیرد.

هشت مارس امسال، با سال های گذشته تفاوت های کیفی چشمگیری دارد. طی یک سال و چند ماه اخیر، تحولات عظیمی در دل خاورمیانه و شمال افریقا به وقوع پیوسته و روندهای انقلابی آغاز گشته است که لزوماً کیفیت روز جهانی رهایی زنان و نحوه مواجهه ها با این روز را دگرگون می کند.
در روندهای انقلابی که از تونس و مصر شروع شد و به نقاط دیگر از جمله لیبی، یمن، بحرین، عربستان، سوریه و.. بسط پیدا کرد، حضور زنان چنان چشمگیر و نقش شان در تحرکات انقلابی چنان برجسته بود که تمام نگاه ها را به سوی خود می کشاند و ارباب رسانه های امپریالیستی را نیز وادار نمود که در برابر این تصویر قاطع از زنان سر خم نمایند؛ مدیای غربی که زن خاورمیانه ای را همواره در نمای متناقض موجودی در بند و زنجیر سلسله مراتب خانواده و عشیره و به عنوان برده ای خانگی در حصارِ قواعد پدرسالار و عرفِ مردمحور و یا رقّاصه ای بزک کرده در سرسراهای خوش گذرانی ها و سورچرانی های مردان خاورمیانه ای به تصویر کشیده بود، حال چاره ای نداشتند جز آن که زنانی را به مردمان کشورهایشان معرّفی کنند، که از دل دهه ها رنج و ستم جوشیده بودند و پیشاپیش تمام صفوف مبارزه می رزمیدند.

۱۳۹۰ اسفند ۱, دوشنبه

گریز | سروده ای از جان هینز | برگردان: پ.ن


گریز




دوباره ممکن است اتفاق بیفتد
همیشه می توانم تا این اندازه بدان باور داشته باشم
که سپیده دم ما انباشته از ترس همسایگان شود
و اتوموبیل کهنه و فرسوده، از روشن شدن امتناع نماید.

تیراندازی به قفل خانه ها و کرکره ها  
در خانه بغلی طنین انداز می شود
که درِ آن گشوده و رها شده،
برای دسته سربازانی که یقینن می آیند.

بایستی همه چیز را پشت سر بگذاریم الّا گورستان ها را...

و تمام زندگی ما چونان گاری پناهجویانی است
که در مسیر، واژگون شده
و یک چرخ آن دارد به آرامی می چرخد....

مقاومت در یونان (عطف به یادداشتی در فیس بوک)


در ورودی پارلمان یونان به خبرنگاران گفت:"می خواهم پیش از آن که آنان (نمایندگان پارلمان) به طرح ریاضت اقتصادی رأی دهند، در چشمان من خیره شوند". این را، موسیقی دان سیاستمدار کهنه کار، میکیس تئودوراکیس 85 ساله امروز به رسانه های یونان گفت. در کنار او، هم رزم دیگرش می درخشید. مانولیس گلزوس، 89ساله. یادگار جنبش مقاومت یونان در دوران جنگ جهانی دوم؛ او همان پارتیزانی است که پرچم اشغال آلمان نازی را از فراز آکروپلیس پایین کشیده بود. آن دو، خوب می دانند که کسانی که در پارلمان نشسته اند، دارند چه بر سر مردم یونان می آورند. "آن ها دارند به مرگ یونان رأی می دهند"، "اما ما پیش از این هم جنگیده ایم و پیروز شده ایم، این بار نیز پیروز خواهیم شد!". این دو جزء کسانی بودند که مردم را به اعتراض سراسری علیه تصویب بسته ریاضت اقتصادی در پارلمان فراخوانده بودند. با پلیس ضد شورش درگیر شده،فریاد می کشیدند و مردم را به مبارزه تشویق می کردند و پلیس در مقابل با گاز اشک آور در برابر آن ها ایستاده بود. پیام این دو پیرمرد، دو مبارز کهنه کار کمونیست، برای مردم هیچ نبود، جز مقاومت.

۱۳۹۰ بهمن ۱۹, چهارشنبه

IMF is happy with Iran | Parisa Nasrabadi | Viewpoint No.86



 این مقاله درباره وضعیت جنبش کارگری ایران ، فعالین کارگری و تاثیر تحریم ها بر اوضاع آنان است که برای نشریه ویووپوینت تهیه شده است.



Union leader Reza Shahabi has become a hero because of his refusal to cooperate with the prison authorities. After a month long hunger strike and international support, Shahabi finally received treatment in hospital                                                                    


The international economic crisis has reached Iran too. The already oppressed working class is hardest hit by the capitalist crisis. But the Iranian workers at the same time face other problems too. They are dealing with a dictatorship that refuses them the right to organize, a dictatorship pushing the country into thorny international and regional conflicts.
The economic and political crisis in Iran has aggravated under the regime of Ahmadinejad making the situation for the Iranian people, especially the working and poor classes, even more difficulties. The Ahmadinejad regime has been busy implementing privatization and neoliberal structural-adjustment programs. In fact, the twenty-year-long process concluded under Ahamdinejad who has dutifully signed to the so-called Amendment to the Article 44 of the Constitution. This Amendment envisions a wholesale dismantling of the public sector and paved the way for its handover to the capitalists.

۱۳۹۰ بهمن ۴, سه‌شنبه

در آستانه یکسالگی انقلاب مصر: یک سال بعد، انقلاب کارگری کماکان به تعویق می افتد | جانو شربل | برگردان: پریسانصرآبادی




[صدها نفر از کارگران بندرگاه اسکندریه، در روز 15 ژانویه 2012 مقابلِ ورودی شماره 10 این بندر را صحنه اعتراض خود ساختند. اعتراض کارگران به صاحب منصبان بازنشسته ارتش بود که هنوز مقامات اداری و اجرایی عالی رتبه بندرگاه را در اشغال خود دارند. کارگران نسبت به ادامه یافتن اعتصاب نامحدود کارگران اخطار دادند. آن ها هم چنین خواستار پرداخت پاداش هایشان شدند.       عکس از: محمود طه]

********************
سی اُم ژانویه 2011، ظرف 5 روز از وقوع انقلاب، فدراسیون مستقل اتحادیه های کارگری مصر متولّد شد؛ این نخستین باری بود که چنین فدراسیونی از سال 1957 یعنی زمانی که جنبش اتحادیه ای، در قالب "فدراسیون اتحادیه های کارگری مصر" به انحصار کنترل دولتی درآمده بود، دایر می گردید. از این زمان به بعد (یعنی از 30 ژانویه 2011)، حدود 300 اتحادیه مستقل در سراسر کشور که بالغ بر دومیلیون کارگر در آن عضویت داشته اند، تاسیس گردیده است.
اما حدود یک سال بعد، این اتحادیه ها کماکان ناشناخته ماندند و به وسیله دولت موقّت به رسمیت شناخته نشدند. بسیاری از کارگران همی گویند که علی رغم نقش حیاتی آنان در روند اعتراضات که رئیس جمهور سابق "حُسنی مبارک" را وادار به ترک منصب اش نمود، کارگران باید همچنان چشم به راه تغییر شرایط باشند. محمود ریحان، یکی از پیشروان سازماندهی فدراسیون کارگران حمل و نقل که به تازگی تاسیس شده است می گوید: "کارگران احساس می کنند که به حاشیه رانده شده اند، درست مانند آنچه در دوران رژیم مبارک بر سرشان می آمد."
پنج شنبه گذشته، ریحان و دیگر رهبران کارگری در کنفرانسی با عنوان "کارگران و انقلاب" یکدیگر را ملاقات کردند تا دراین باره بحث و گفتگو نمایند که چگونه هدف اعلام شده "نان، آزادی و عدالت اجتماعی" هنوز باید توسّط بخش بزرگی از طبقه کارگر مصر فهمیده و درک شود. هم چنین این کنفرانس که در مرکز مطالعات سوسیالیستی در جیزه برگزار شده بود، بر کمپین "کارخانه ها و میدان [التحریر] با هم یکی هستند" نیز با هدف ایجاد هماهنگی میان مبارزات معترضان در خیابان ها و کارگرانی که در محل های کارشان هستند، متمرکز شده بود. 

فسردم من.... | برونو.ک.اُیر | برگردان: پ.ن



  
فسردم من
هیچ نداشتم که برایش زنده بمانم
ماه ها شدند سال ها
آن دم که بایستی تن ام را به جانب خویش می کشیدم
باید ایمان می داشتم به رگه ای آبی رنگ
در پسِ آن همه لایه های سیاهی
کنار جادّه خاکی
لوکوموتیوی واژگون، فرو غلتیده افتاده
سنگین و سرد
سیاه
سیاه تر از سیاه
به جانب افتاده
و از زیر آن
 آلاله های کبود پیچان بالا آمده
نازک و شکننده
باید که بر ساقه هایشان
در خویشتن برویند
و بشکفند
در حجمی آبی رنگ
که به آهستگی در خود می فشرد خویش را
بالاتر و بالاتر
و لوکوموتیو واژگون
خود را به سوی ریل های راه آهن می کشد
دوباره.

۱۳۹۰ دی ۱۱, یکشنبه

چند نکته و کمی بیشتر در باب یک مغالطه تاریخی-ایدئولوژیک به بهانه مرگ کیم یونگ ایل

 


1-     تفسیری که ذیل این عکس آمده است، یکی از برجسته ترین نمونه های تقلیل یک مکتب و ایدئولوژی سیاسی-اقتصادی به پاره گزاره هایی عرفانی است. لیبرالیسم ایرانی برای "بازاریابی" خود گاه به حکمت اشراق هم متوسّل می شود و چنین می گوید که نور لیبرالیسم بر جهان می تابد و جهان منوّر می شود و با این حساب جهان و هستی ما چیزی جز لیبرالیسم نیست! لیبرال های جوان، برای توضیح خود و نفی دیگری خطرناک، تنها راه عوامفریبی را در پیش گرفته اند. ایدئولوژیک بودن در متن مبارزه طبقاتی برای هر دو طرف درگیر جنگ، اجتناب ناپذیر است. مشکل از جایی آغاز می شود که "ایدئولوژیک" و "دماگوژیک" با هم عمداً خلط می شود و از این پس، هر پاسخی به گِل می نشیند و تنها پوزخند است که مجاز می شود.

2-      مرگ کیم یونگ ایل فرصت مناسبی برای یک بازنگری تاریخی است. به ویژه در جهانی که اغلب کلمات آن چه را نیستند نمایندگی می کنند، باید درباره کمونیسم، حزب کارگران، عدالت و...بازاندیشی کرد. این زمانی اهمیت مضاعف پیدا می کند که نام کره شمالی و کوبا به بهانه های مختلف در پی هم و در کنار هم ذکر می شود. سیر وقایع تاریخی و فاکت ها امور دلبخواهی نیستند که به سادگی بتوان جا به جایشان کرد و از کنار پیچیدگی های روندها به سادگی گذشت. این ازآن جهت مهم است که لزوماً باید دو پروژه کره شمالی و کوبا که هر دو در دهه 1950 کلید خورده اند را از هم متمایز بدانیم. موجودیت کوبای پس از انقلاب در مجموع تا این لحظه از سوی کمونیست ها قابل دفاع است؛ حال آن که کره شمالی چنین نمی تواند باشد...

به سوی اعتصاب! A la huelga


این ویدئو تقدیم شده است به خاطره کارگرانی که در حادثه انفجار کوره کارخانه نورد فولاد غدیر یزد در روز یکشنبه 20آذرماه جان باختند. 
از رفیق بهرام قدیمی نازنین برای ترجمه متن ترانه و توضیحات سپاس گزارم. 
زنده باد هم بستگی و مبارزات بی وقفه کارگران در همه کشورها علیه نظام جنایتکار سرمایه داری!

پ.ن 
_______________________________________

در روز ۲۷ سپتامبر ۱۹۷۵ در شهرهای مادرید، بارسلون و بورگوس در اسپانیا رزمندگان جبههء انقلابی ضدفاشیست و میهن پرست (FRAP که به پیشنهاد حزب کمونیست اسپانیا- مارکسیست لنینیست تشکیل شده بود)، خوزه اومبرتو بائناس، خوزه لوئیز سانچز براوو و رامون گارسیا سانز همراه دو نفر از رزمندگان گروه اِتا، آنخل اوته‌گی و خوان پاردس مونت به جوخه های اعدام سپرده شدند. این گروه آخرین گروه اعدام شدگان دولت فرانکو بود. در اعتراض به آن در کشورهای مختلف اروپا برنامه های مختلفی برگزار شد. در یکی از آنها، در آلمان، یک گروه هنری برنامه اجرا کرد. من اولین بار این ترانه را که ساختهء ترانه‌سرا و خوانندهء شیلیائی رولندو الارکون Rolando Alarcóns است، در نواری شنیدم که در آن جلسه ضبط شده بود.
در ماه های گذشته که اعتراضات زحمتکشان و دیگر اقشار اسپانیا علیه نظام سرمایه داری حاکم به اشغال میادین و ساختمان ها دست زد، بار دیگر این ترانه را در گزارش های مختلف در بعضی سایت های انترنتی شنیدم. به گمانم، محتوای آن هنوز بروز بودنش را از دست نداده است. و شعار «آنها برای من و من برای آنها» هنوز موضوعیت خود را دارد.
به یاد اعدام شدگان سال ۱۹۷۵ و مبارزین آنروزها و این روزها...


بهرام قدیمی






متن ترانه:



به سوی اعتصاب a la huelga


ما 94 درصد هستیم!


در فاصله شب های 8-10 دسامبر سال 2000، یک جوان عضو گروه های راسیستی در حاشیه استکهلم (سالم) کشته شد و از این سال به بعد هر ساله گروه های نژادپرست و فاشیست سوئدی حامی جنبش "نیروی سفیدها" برای احترام وی و اعتراض علیه سوئدِ چند ملیّتی تظاهرات می کنند و هر سال در مقابل آن ها بلوک ضد راسیستی در سوئد شامل گروه های چپ و سوسیالیست، آنتی-فا، گروه های آنارشیستی، گروه های حمایت از حقوق پناهندگان و جنبشِ "هیچ انسانی غیر قانونی نیست" و تمام انسان هایی که علیه نژادپرستی و تبعیض مبارزه می کنند یا می اندیشند، متّحدانه در مقابل فاشیست ها تظاهرات می کنند و شعارهایی سر می دهند از جمله: هیچ نازی نباید در خیابان های شهرهای ما باقی بماند!، مبارزه ادامه دارد و هیچ نژاد پرستی باقی نخواهد ماند، همه چیز برای همگان...
این فیلم از دقایق پایانی این تظاهرات است که خشم تظاهرکنندگان را از حمایت بی دریغ پلیس نسبت به راسیست ها به نمایش می گذارد.
پ.ن:کمپین "ما 94 درصد هستیم" در اعتراض به حضور حزب راسیست سوئدی های دموکرات در پارلمان و اخذ 6 درصد آراء در انتخابات سال گذشته چنین نامگذاری شده است.


We Are The Many... ما بی شماریم!

 
ترانه ای از ماکانا برای جنبش وال استریت

برگردان: پریسا نصرآبادی



ما آمده ایم اینجا، دور تا دور صحنه حلقه زده ایم | اکنون زمان آن فرا رسیده تا خشم خود را فریاد کنیم
علیه آنان که ما را به تله انداخته و به قفس افکنده اند | تا از ما بهای دستمزدهایمان را سرقت کنند
در زیر پوشش قانون | لابیست ها در واشینگتن نشسته اند و مزخرف به هم می بافند
بوروکرات ها در "آزادی" نشسته اند و قاه قاه می خندند | و تا زمانی که آن ها کاملاً پاکسازی نشده اند، ما عقب نشینی نخواهیم کرد
*ما خیابان ها را اشغال خواهیم کرد، دادگاه ها را اشغال خواهیم کرد، دفاتر بوروکرات ها را اشغال خواهیم کرد، به فرمان اکثریت و نه عده ای اندک از مردم
خلق ما بر فراز حقِّ هر فرد| برای سامان دادن گرفتاری ها و بهبود موقعیت اش بنا شده بود
اما زمانی که آنان قوانین جمهوری را بازنویسی کردند | آن اقلّیت همه چیز را مال خود کرد
آن ها همه چیز را بی هیچ مسئولیت و احساس دِینی از آنِ خود کردند | همه چیز را، اما آنان شبیه من و تو نیستند
آنها از نفوذشان برای القای قانونی بودنشان استفاده می کنند | و تا زمانی که آن ها کاملاً متوقف نشده اند، ما آزاد نخواهیم بود
*ما خیابان ها را اشغال خواهیم کرد، دادگاه ها را اشغال خواهیم کرد، دفاتر بوروکرات ها را اشغال خواهیم کرد، به فرمان اکثریت و نه عده ای اندک از مردم
شما انحصارات تان را با زور اسلحه پیش می برید! | در حالی که دختران و پسران ما را قربانی می کنید!
بسیار خوب، چیزهایی هست که قدر مسلّم به همه انسان ها تعلّق دارد | اما شما دزدانی هستید که مردم را بی چیز رها کرده اید
بنابراین حالا در عوض به اخطار های ما توجّه کنید | ما باید اعتراف کنیم که چیزهای اندکی برای از دست دادن داریم
حرف های پوچ شما ما را تحت تاثیر قرار نمی دهد | خیل فزاینده ای در اعتراضات به ما ملحق می شوند
*ما خیابان ها را اشغال خواهیم کرد، دادگاه ها را اشغال خواهیم کرد، دفاتر بوروکرات ها را اشغال خواهیم کرد، به فرمان اکثریت و نه عده ای اندک از مردم
شما نمی توانید میان ما شکاف بیندازید | و نیز نمی توانید از تیررس نگاه ما دور شوید
قدرت نفی و انکار ما در خدمت وسیع تر شدن صفوف مان است | و شما نمی توانید وفاداری ما را با پول بخرید
حکومت ما چنان نیست که به آن چوب حراج زده شود | و هیچ بانکی صلاحیت آن را ندارد که برای ان ضمانت کند
آنان که جا می زنند و وا می مانند سزاوار نیستند | ما از جای مان تکان نخواهیم خورد تا پیروز شویم
*ما خیابان ها را اشغال خواهیم کرد، دادگاه ها را اشغال خواهیم کرد، دفاتر بوروکرات ها را اشغال خواهیم کرد، به فرمان اکثریت و نه عده ای اندک از مردم
ما بی شماریم، و شما اندک...









شب شیشه های شکسته (کریستال نایت)


به تاریخ 9-10 نوامبر 1938مجموعه ای از حملات سازمان یافته علیه یهودیان در آلمان نازی و بخش هایی از اتریش رخ داد که طی آن خانه ها، مغازه ها، کنیسه ها، قصبه ها و شهرهای کوچک یهودی نشین ویران شدند...91 یهودی به قتل رسیدند، بیش از 30 هزار یهودی یعنی حدود یک چهارم جمعیت یهودیان آن زمان در آلمان، به اردوگاه های متمرکز انتقال داده شدند و ماه ها مورد شکنجه های وحشیانه قرار گرفتند و هزاران نفر از آنان جان باختند. کف تمام خیابان ها به روایت شاهدان تاریخ، پوشیده از خرده شیشه بود که در ظلمات شب می درخشید و از این روست که این دو شب به کریستال نایت مشهور شده است، شب شیشه های شکسته....
ادامه سیاست تبعیض نژادی نازیست ها نهایتاً به هولوکاست و "راه حل نهایی" به مثابه یکی از عظیم ترین نسل کشی های طول تاریخ منجر شد که مانند زخمی بر تن تاریخ است و نمی توان این کابوس را به اعماق ناخودآگاه جمعی بشریت هُل داد... یهودیان، کمونیست ها، کولیان، هم جنس گرایان،معلولان و همه اقشار و گروه های سرکوب شده و بازمانده از اجتماع قربانیان اصلی فاشیسم، این فرزند هیولاوَش سرمایه داری از پسِ رکود بزرگ اقتصادی در دهه سوم قرن بیستم بودند... رکودها و بحران های اقتصادی، همواره زاینده هولناک ترین چهره های سرمایه داری زخمی بوده اند... این روزها نیز، بیش از هر زمان دیگری مقاومت و مبارزه رسالت اند... کاپیتالیسم در پیِ نقاب دیگری است تا از این مخمصه نیز بگذرد...