به تمام زنانی که علیه ستم و نابرابری مبارزه می کنند..
هنگامیکه به راه پیمایی می آییم، و به پیش می رویم، در زیبایی این روز
یک میلیون آشپزخانه تاریک، هزار انبار و کارخانه خاکستری
با پرتوهای نوری که از خورشیدی غیر منتظره می تابد، لمس می شود
و ما برای تمام مردمانی که می شنوندمان می خوانیم، " نان و گل های سرخ، نان و گل های سرخ".
هنگامیکه به راه پیمایی می آییم، و به پیش می رویم، برای خاطر مردان نیز می جنگیم
زیرا که آن ها کودکان این زنان هستند و ما بار دیگر برایشان مادری می کنیم.
زندگی ما نبایستی مشقّتی باشد که از زمان تولّد تا پایان زندگی مان به طول بیانجامد
قلب ها نیز مانند بدن ها طعم گرسنگی را می چشند: به ما نان بدهید، اما گل های سرخ نیز بدهید!
هنگامیکه به راه پیمایی می آییم، و به پیش می رویم، زنان جان باخته بی شُماری
راهی می شوند و از میان آوازهای ما، ترانه دیرینه شان را برای نان گریه می کنند؛
آن خُرده هنر و عشق و زیبایی را که روان های رنج کشیده شان می شناخت...
بله، ما برای نان می جنگیم، اما برای گل های سرخ نیز می جنگیم!
هنگامیکه به راه پیمایی می آییم، و به پیش می رویم، آن روزهای بزرگ را به بار می آوریم
برخاستن زنان به معنی برخاستن نژاد انسانی است
دیگر نه اثری از کار پرمشقّت و پست خواهد بود، نه بیکاره گی و تن پروری_ این که ده نفر در رنج باشند و یک نفر در آسودگی
بلکه همه چیز سهیم کردن یکدیگر است در شکوه زندگی: نان و گل های سرخ، نان و گل های سرخ!
:پانوشت* این شعر در سال 1911 توسط جیمز اُپنهایم سروده شده و با اعتصاب زنان کارگر منسوجات که در ژانویه و مارس 1912 در ماساچوست رخ داد، گره خورده است، چنان که آن اعتصاب را هماکنون با نام “اعتصاب نان و گلهای سرخ” میشناسند. آنتولوژی اشعار کارگری در 1915، بانگی برای عدالت: آنتولوژی ادبیات مبارزه اجتماعی نخستین منبعی است که نشان می دهد این ترانه با اعتصاب چنین نسبتی برقرار کرده است.