۱۳۹۰ اسفند ۱, دوشنبه

گریز | سروده ای از جان هینز | برگردان: پ.ن


گریز




دوباره ممکن است اتفاق بیفتد
همیشه می توانم تا این اندازه بدان باور داشته باشم
که سپیده دم ما انباشته از ترس همسایگان شود
و اتوموبیل کهنه و فرسوده، از روشن شدن امتناع نماید.

تیراندازی به قفل خانه ها و کرکره ها  
در خانه بغلی طنین انداز می شود
که درِ آن گشوده و رها شده،
برای دسته سربازانی که یقینن می آیند.

بایستی همه چیز را پشت سر بگذاریم الّا گورستان ها را...

و تمام زندگی ما چونان گاری پناهجویانی است
که در مسیر، واژگون شده
و یک چرخ آن دارد به آرامی می چرخد....

۱ نظر: