۱۳۹۰ مرداد ۳۰, یکشنبه


لن نرکع

فإن مرت جحافلكم 

وإن زخت قنابلكم

وإن ضاقت زنازنكم

فلن نمشي على أربع

ولن نركع

فمن جرحي شموس الأرض يا جلادناتسطع

ومن ألمي ورود الأرض يا سيافنا تطلع

فإن تحرق وإن تشنق

وإن تبتر وإن تقطع

 فلن نركع...


* ترجمه این شعر چنین از دستم برآمد، و به راستی که سوری ها به تمامی وصف الحال این شعرند:


هرگز زانو نمی زنیم!

اگر انبوهی از شما را قتل عام کردند
و اگر بر سرتان خوشه های بمب باریدند

و اگر شرحه شرحه تان کردند
اما هرگز به دست و پا نمی افتیم
و زانو نمی زنیم
ای جلّاد! خورشید از زخم های من است که می تابد
و ای دژخیم! تمام گل های سرخ روی زمین از دردهای من می شکفد
پس اگر بسوزانی و حلق آویزمان کنی
و اگر مثله و قطعه قطعه مان کنی
ما هرگز زانو نمی زنیم....

______________________
پ.ن/ 12 آگوست 2011

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر