۱۳۹۰ بهمن ۴, سه‌شنبه

در آستانه یکسالگی انقلاب مصر: یک سال بعد، انقلاب کارگری کماکان به تعویق می افتد | جانو شربل | برگردان: پریسانصرآبادی




[صدها نفر از کارگران بندرگاه اسکندریه، در روز 15 ژانویه 2012 مقابلِ ورودی شماره 10 این بندر را صحنه اعتراض خود ساختند. اعتراض کارگران به صاحب منصبان بازنشسته ارتش بود که هنوز مقامات اداری و اجرایی عالی رتبه بندرگاه را در اشغال خود دارند. کارگران نسبت به ادامه یافتن اعتصاب نامحدود کارگران اخطار دادند. آن ها هم چنین خواستار پرداخت پاداش هایشان شدند.       عکس از: محمود طه]

********************
سی اُم ژانویه 2011، ظرف 5 روز از وقوع انقلاب، فدراسیون مستقل اتحادیه های کارگری مصر متولّد شد؛ این نخستین باری بود که چنین فدراسیونی از سال 1957 یعنی زمانی که جنبش اتحادیه ای، در قالب "فدراسیون اتحادیه های کارگری مصر" به انحصار کنترل دولتی درآمده بود، دایر می گردید. از این زمان به بعد (یعنی از 30 ژانویه 2011)، حدود 300 اتحادیه مستقل در سراسر کشور که بالغ بر دومیلیون کارگر در آن عضویت داشته اند، تاسیس گردیده است.
اما حدود یک سال بعد، این اتحادیه ها کماکان ناشناخته ماندند و به وسیله دولت موقّت به رسمیت شناخته نشدند. بسیاری از کارگران همی گویند که علی رغم نقش حیاتی آنان در روند اعتراضات که رئیس جمهور سابق "حُسنی مبارک" را وادار به ترک منصب اش نمود، کارگران باید همچنان چشم به راه تغییر شرایط باشند. محمود ریحان، یکی از پیشروان سازماندهی فدراسیون کارگران حمل و نقل که به تازگی تاسیس شده است می گوید: "کارگران احساس می کنند که به حاشیه رانده شده اند، درست مانند آنچه در دوران رژیم مبارک بر سرشان می آمد."
پنج شنبه گذشته، ریحان و دیگر رهبران کارگری در کنفرانسی با عنوان "کارگران و انقلاب" یکدیگر را ملاقات کردند تا دراین باره بحث و گفتگو نمایند که چگونه هدف اعلام شده "نان، آزادی و عدالت اجتماعی" هنوز باید توسّط بخش بزرگی از طبقه کارگر مصر فهمیده و درک شود. هم چنین این کنفرانس که در مرکز مطالعات سوسیالیستی در جیزه برگزار شده بود، بر کمپین "کارخانه ها و میدان [التحریر] با هم یکی هستند" نیز با هدف ایجاد هماهنگی میان مبارزات معترضان در خیابان ها و کارگرانی که در محل های کارشان هستند، متمرکز شده بود. 

فسردم من.... | برونو.ک.اُیر | برگردان: پ.ن



  
فسردم من
هیچ نداشتم که برایش زنده بمانم
ماه ها شدند سال ها
آن دم که بایستی تن ام را به جانب خویش می کشیدم
باید ایمان می داشتم به رگه ای آبی رنگ
در پسِ آن همه لایه های سیاهی
کنار جادّه خاکی
لوکوموتیوی واژگون، فرو غلتیده افتاده
سنگین و سرد
سیاه
سیاه تر از سیاه
به جانب افتاده
و از زیر آن
 آلاله های کبود پیچان بالا آمده
نازک و شکننده
باید که بر ساقه هایشان
در خویشتن برویند
و بشکفند
در حجمی آبی رنگ
که به آهستگی در خود می فشرد خویش را
بالاتر و بالاتر
و لوکوموتیو واژگون
خود را به سوی ریل های راه آهن می کشد
دوباره.

۱۳۹۰ دی ۱۱, یکشنبه

چند نکته و کمی بیشتر در باب یک مغالطه تاریخی-ایدئولوژیک به بهانه مرگ کیم یونگ ایل

 


1-     تفسیری که ذیل این عکس آمده است، یکی از برجسته ترین نمونه های تقلیل یک مکتب و ایدئولوژی سیاسی-اقتصادی به پاره گزاره هایی عرفانی است. لیبرالیسم ایرانی برای "بازاریابی" خود گاه به حکمت اشراق هم متوسّل می شود و چنین می گوید که نور لیبرالیسم بر جهان می تابد و جهان منوّر می شود و با این حساب جهان و هستی ما چیزی جز لیبرالیسم نیست! لیبرال های جوان، برای توضیح خود و نفی دیگری خطرناک، تنها راه عوامفریبی را در پیش گرفته اند. ایدئولوژیک بودن در متن مبارزه طبقاتی برای هر دو طرف درگیر جنگ، اجتناب ناپذیر است. مشکل از جایی آغاز می شود که "ایدئولوژیک" و "دماگوژیک" با هم عمداً خلط می شود و از این پس، هر پاسخی به گِل می نشیند و تنها پوزخند است که مجاز می شود.

2-      مرگ کیم یونگ ایل فرصت مناسبی برای یک بازنگری تاریخی است. به ویژه در جهانی که اغلب کلمات آن چه را نیستند نمایندگی می کنند، باید درباره کمونیسم، حزب کارگران، عدالت و...بازاندیشی کرد. این زمانی اهمیت مضاعف پیدا می کند که نام کره شمالی و کوبا به بهانه های مختلف در پی هم و در کنار هم ذکر می شود. سیر وقایع تاریخی و فاکت ها امور دلبخواهی نیستند که به سادگی بتوان جا به جایشان کرد و از کنار پیچیدگی های روندها به سادگی گذشت. این ازآن جهت مهم است که لزوماً باید دو پروژه کره شمالی و کوبا که هر دو در دهه 1950 کلید خورده اند را از هم متمایز بدانیم. موجودیت کوبای پس از انقلاب در مجموع تا این لحظه از سوی کمونیست ها قابل دفاع است؛ حال آن که کره شمالی چنین نمی تواند باشد...

به سوی اعتصاب! A la huelga


این ویدئو تقدیم شده است به خاطره کارگرانی که در حادثه انفجار کوره کارخانه نورد فولاد غدیر یزد در روز یکشنبه 20آذرماه جان باختند. 
از رفیق بهرام قدیمی نازنین برای ترجمه متن ترانه و توضیحات سپاس گزارم. 
زنده باد هم بستگی و مبارزات بی وقفه کارگران در همه کشورها علیه نظام جنایتکار سرمایه داری!

پ.ن 
_______________________________________

در روز ۲۷ سپتامبر ۱۹۷۵ در شهرهای مادرید، بارسلون و بورگوس در اسپانیا رزمندگان جبههء انقلابی ضدفاشیست و میهن پرست (FRAP که به پیشنهاد حزب کمونیست اسپانیا- مارکسیست لنینیست تشکیل شده بود)، خوزه اومبرتو بائناس، خوزه لوئیز سانچز براوو و رامون گارسیا سانز همراه دو نفر از رزمندگان گروه اِتا، آنخل اوته‌گی و خوان پاردس مونت به جوخه های اعدام سپرده شدند. این گروه آخرین گروه اعدام شدگان دولت فرانکو بود. در اعتراض به آن در کشورهای مختلف اروپا برنامه های مختلفی برگزار شد. در یکی از آنها، در آلمان، یک گروه هنری برنامه اجرا کرد. من اولین بار این ترانه را که ساختهء ترانه‌سرا و خوانندهء شیلیائی رولندو الارکون Rolando Alarcóns است، در نواری شنیدم که در آن جلسه ضبط شده بود.
در ماه های گذشته که اعتراضات زحمتکشان و دیگر اقشار اسپانیا علیه نظام سرمایه داری حاکم به اشغال میادین و ساختمان ها دست زد، بار دیگر این ترانه را در گزارش های مختلف در بعضی سایت های انترنتی شنیدم. به گمانم، محتوای آن هنوز بروز بودنش را از دست نداده است. و شعار «آنها برای من و من برای آنها» هنوز موضوعیت خود را دارد.
به یاد اعدام شدگان سال ۱۹۷۵ و مبارزین آنروزها و این روزها...


بهرام قدیمی






متن ترانه:



به سوی اعتصاب a la huelga


ما 94 درصد هستیم!


در فاصله شب های 8-10 دسامبر سال 2000، یک جوان عضو گروه های راسیستی در حاشیه استکهلم (سالم) کشته شد و از این سال به بعد هر ساله گروه های نژادپرست و فاشیست سوئدی حامی جنبش "نیروی سفیدها" برای احترام وی و اعتراض علیه سوئدِ چند ملیّتی تظاهرات می کنند و هر سال در مقابل آن ها بلوک ضد راسیستی در سوئد شامل گروه های چپ و سوسیالیست، آنتی-فا، گروه های آنارشیستی، گروه های حمایت از حقوق پناهندگان و جنبشِ "هیچ انسانی غیر قانونی نیست" و تمام انسان هایی که علیه نژادپرستی و تبعیض مبارزه می کنند یا می اندیشند، متّحدانه در مقابل فاشیست ها تظاهرات می کنند و شعارهایی سر می دهند از جمله: هیچ نازی نباید در خیابان های شهرهای ما باقی بماند!، مبارزه ادامه دارد و هیچ نژاد پرستی باقی نخواهد ماند، همه چیز برای همگان...
این فیلم از دقایق پایانی این تظاهرات است که خشم تظاهرکنندگان را از حمایت بی دریغ پلیس نسبت به راسیست ها به نمایش می گذارد.
پ.ن:کمپین "ما 94 درصد هستیم" در اعتراض به حضور حزب راسیست سوئدی های دموکرات در پارلمان و اخذ 6 درصد آراء در انتخابات سال گذشته چنین نامگذاری شده است.


We Are The Many... ما بی شماریم!

 
ترانه ای از ماکانا برای جنبش وال استریت

برگردان: پریسا نصرآبادی



ما آمده ایم اینجا، دور تا دور صحنه حلقه زده ایم | اکنون زمان آن فرا رسیده تا خشم خود را فریاد کنیم
علیه آنان که ما را به تله انداخته و به قفس افکنده اند | تا از ما بهای دستمزدهایمان را سرقت کنند
در زیر پوشش قانون | لابیست ها در واشینگتن نشسته اند و مزخرف به هم می بافند
بوروکرات ها در "آزادی" نشسته اند و قاه قاه می خندند | و تا زمانی که آن ها کاملاً پاکسازی نشده اند، ما عقب نشینی نخواهیم کرد
*ما خیابان ها را اشغال خواهیم کرد، دادگاه ها را اشغال خواهیم کرد، دفاتر بوروکرات ها را اشغال خواهیم کرد، به فرمان اکثریت و نه عده ای اندک از مردم
خلق ما بر فراز حقِّ هر فرد| برای سامان دادن گرفتاری ها و بهبود موقعیت اش بنا شده بود
اما زمانی که آنان قوانین جمهوری را بازنویسی کردند | آن اقلّیت همه چیز را مال خود کرد
آن ها همه چیز را بی هیچ مسئولیت و احساس دِینی از آنِ خود کردند | همه چیز را، اما آنان شبیه من و تو نیستند
آنها از نفوذشان برای القای قانونی بودنشان استفاده می کنند | و تا زمانی که آن ها کاملاً متوقف نشده اند، ما آزاد نخواهیم بود
*ما خیابان ها را اشغال خواهیم کرد، دادگاه ها را اشغال خواهیم کرد، دفاتر بوروکرات ها را اشغال خواهیم کرد، به فرمان اکثریت و نه عده ای اندک از مردم
شما انحصارات تان را با زور اسلحه پیش می برید! | در حالی که دختران و پسران ما را قربانی می کنید!
بسیار خوب، چیزهایی هست که قدر مسلّم به همه انسان ها تعلّق دارد | اما شما دزدانی هستید که مردم را بی چیز رها کرده اید
بنابراین حالا در عوض به اخطار های ما توجّه کنید | ما باید اعتراف کنیم که چیزهای اندکی برای از دست دادن داریم
حرف های پوچ شما ما را تحت تاثیر قرار نمی دهد | خیل فزاینده ای در اعتراضات به ما ملحق می شوند
*ما خیابان ها را اشغال خواهیم کرد، دادگاه ها را اشغال خواهیم کرد، دفاتر بوروکرات ها را اشغال خواهیم کرد، به فرمان اکثریت و نه عده ای اندک از مردم
شما نمی توانید میان ما شکاف بیندازید | و نیز نمی توانید از تیررس نگاه ما دور شوید
قدرت نفی و انکار ما در خدمت وسیع تر شدن صفوف مان است | و شما نمی توانید وفاداری ما را با پول بخرید
حکومت ما چنان نیست که به آن چوب حراج زده شود | و هیچ بانکی صلاحیت آن را ندارد که برای ان ضمانت کند
آنان که جا می زنند و وا می مانند سزاوار نیستند | ما از جای مان تکان نخواهیم خورد تا پیروز شویم
*ما خیابان ها را اشغال خواهیم کرد، دادگاه ها را اشغال خواهیم کرد، دفاتر بوروکرات ها را اشغال خواهیم کرد، به فرمان اکثریت و نه عده ای اندک از مردم
ما بی شماریم، و شما اندک...









شب شیشه های شکسته (کریستال نایت)


به تاریخ 9-10 نوامبر 1938مجموعه ای از حملات سازمان یافته علیه یهودیان در آلمان نازی و بخش هایی از اتریش رخ داد که طی آن خانه ها، مغازه ها، کنیسه ها، قصبه ها و شهرهای کوچک یهودی نشین ویران شدند...91 یهودی به قتل رسیدند، بیش از 30 هزار یهودی یعنی حدود یک چهارم جمعیت یهودیان آن زمان در آلمان، به اردوگاه های متمرکز انتقال داده شدند و ماه ها مورد شکنجه های وحشیانه قرار گرفتند و هزاران نفر از آنان جان باختند. کف تمام خیابان ها به روایت شاهدان تاریخ، پوشیده از خرده شیشه بود که در ظلمات شب می درخشید و از این روست که این دو شب به کریستال نایت مشهور شده است، شب شیشه های شکسته....
ادامه سیاست تبعیض نژادی نازیست ها نهایتاً به هولوکاست و "راه حل نهایی" به مثابه یکی از عظیم ترین نسل کشی های طول تاریخ منجر شد که مانند زخمی بر تن تاریخ است و نمی توان این کابوس را به اعماق ناخودآگاه جمعی بشریت هُل داد... یهودیان، کمونیست ها، کولیان، هم جنس گرایان،معلولان و همه اقشار و گروه های سرکوب شده و بازمانده از اجتماع قربانیان اصلی فاشیسم، این فرزند هیولاوَش سرمایه داری از پسِ رکود بزرگ اقتصادی در دهه سوم قرن بیستم بودند... رکودها و بحران های اقتصادی، همواره زاینده هولناک ترین چهره های سرمایه داری زخمی بوده اند... این روزها نیز، بیش از هر زمان دیگری مقاومت و مبارزه رسالت اند... کاپیتالیسم در پیِ نقاب دیگری است تا از این مخمصه نیز بگذرد...